قيلَ : فَمَا الشُّحُّ؟ قالَ : أن تَرى ما في يَدَيكَ شَرَفاً وما أنفَقتَهُ تَلَفاً؛

پرسيدند : بخل چيست؟ فرمود : «آنچه را در دست خود ببينى [و نگهدارى] ، مايه شرف پندارى و آنچه را انفاق كنى ، از دست رفته بدانى.

قيلَ فَمَا الفَقرُ؟ قالَ : شَرَهُ النَّفسِ إلى كُلِّ شَيءِ؛

پرسيدند : نيازمندى چيست؟ فرمود : «آزمندى نفس به هر چيز».

ما تَشَاوَرَ قَومٌ إلاّ هُدُوا إلى رُشدِهِم؛

هيچ مردمى با هم مشورت نمى‏كنند ، مگر آن كه به راه پيشرفتِ خويش‏رهنمون خواهند شد.